به گزارش خبرنگار مهر، شریف لکزایی، دانشیار گروه فلسفه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به موضوع حرکت مباحث نظری و عملی در فلسفه به ویژه فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه ملاصدرا پرداخت و آن را بررسی کرد.
وی با اشاره به اینکه آیا پشتوانه فلسفی ملاصدرا و فارابی و غیره راه گشای حل معظلات اجتماعی و سیاسی امروز هستند گفت: امتداد اجتماعی و سیاسی حکمت متعالیه یکی از طرحهای پژوهشی است که در ۲ دهه اخیر تمرکز خوبی روی آن صورت گرفته است. بهرغم تلاشهای فکری خوبی که صورت گرفت در لایههای اداری اجرایی و عملیاتی به موازات همدیگر پیش نرفتند. مقام معظم رهبری فرمودند که حضرت امام چکیده و زبده ملاصدرا بود و تاکید کردند امتداد سیاسی اجتماعی حکمت متعالیه به صورت جدی در مراکز علمی پیگرفته بشود. در این قسمت محققان و پژوهشگران ما به خوبی کار را جلو بردهاند و در یک نقطه قابل اتکایی رسیدهایم که بتوانیم برای مثال از نظریه دولت و یا نظریه آزادی سخن بگوییم. شاید در ۱۰ سال قبل و ۱۵ سال قبل این مباحث را نداشتیم.
لک زایی در خصوص ظرفیتهای حکمت متعالیه افزود: استاد جوادی آملی معتقد است که هر حکمت نظری حکمت عملی را به همراه خودش دارد. هرچند که آن محقق و آن متفکر و آن صاحب نظر، وارد بحث حکمت عملی نشده باشد. خود ملاصدرا، تصورش این است که ما در حوزه حکمت نظری به حقایق اشیا برسیم و به معارف دست بیابیم. این را در ابتدای اسفار فرمودهاند که حکمت نظری این است که ما به کنه حقایق دسترسی پیدا کنیم و در حکمت عملی تخلق به اخلاق الله باشیم.
حکمت باید نظام معاش ما را تنظیم و هم انسجام دهد
این استاد فلسفه با اشاره به نقش حکمت متعالیه در زندگی امروز گفت: نقشه راهی که به ما حکمت متعالیه میدهد این است که این حکمت باید هم نظام معاش ما را تنظیم و تدوین بکند و هم انسجام نظم بدهد. یک نگاه منسجمی از فضای جامعه در اختیار ما قرار میدهد و از طرفی نجات معاد را هم رقم میزند در حقیقت معاش و معاد در کنار هم هستند. نباید حکمت متعالیه را صرفاً یکسری انتزاعیات و ادبیات پیچیده ببینیم آنچه انتظار و به آن نیاز داریم این است که مسیر ترسیم شده مسیر زیست ما را شکل میدهد.
وی به بررسی انقلاب اسلامی از منظر حکمت متعالیه پرداخت و گفت: در مجموعه مقالاتی که راجع به حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی در کتاب رهیافتی به انقلاب اسلامی آمده این موضوع توضیح داده شد. انقلاب اسلامی از بطن جامعه تولید شده و پرورش میابد و از فضای میدان بروز و ظهور پیدا میکند. من اخیراً یک اصطلاح دیگر را به کار میگیرم و آن بحث جسمانی الحضور است. یعنی غیر از اینکه یک مسألهای ایجاد و حادث میشود، حضور آن پدیده نیز مهم است. حال در انقلاب اسلامی تصورم این است که اقشار مختلف مردم حضور داشتند و در تداوم و حیات این انقلاب نیز هم چنان نقش آنها محفوظ است.
لک زایی همچنین کمبود مباحث نظری و آکادمیک در خصوص تحلیل دستگاه نظری ملاصدرا در فهم وضعیت زمانه بیان کرد: برخی از اساتید شاید از حکمت و فلسفه صدرا چنین برداشتی نکنند اما من معتقدم که وقتی مقدمه اسفار را میخوانیم، این مقدمه یک اعتراض است. اعتراض به وضعیت اجتماعی و فرهنگی و سیاسی که یک متفکری مثل ملاصدرا نمیتواند کار علمیش را در قالب سیاست انجام بدهد. البته تا حدودی ملاصدرا این کار را هم کرده است. بعد از آن فراغتی که در تبعید خودخواسته در کهک برایش به وجود آمد، یک دستگاه فکری تولید کرد که این دستگاه فکری میتواند هم چنان مصدر بحث و گفتوگوهای ما باشد و برخی از مسائل ما را توضیح میدهد یا میتواند محملی برای بحث و گفت و گو باشد.
کسی که منتسب به حکمت متعالیه است باید ابتدا در خود سازندگی ایجاد کند
وی در ادامه افزود: ملاصدرا در همان ابتدای اسفار در مقدمه بحث حکمت را اینگونه پیش میبرد که کار حکمت ایجاد است، یعنی تولید باید کرد و باید سازندگی داشت. کسی که منتسب به این حکمت است اولاً باید در درون خودش یک سازندگی داشته باشد. ثانیاً این خودساختگی بتواند نظام معاش و نجات معاد را رقم بزند. ما این مفاهیم را نمیتوانیم جدای از هم تصور کنیم.
استاد و دانشیار فلسفه با اعتقاد به اینکه مفاهیم حکمت متعالیه صرفاً انتزاعی نیستند تصریح کرد: طرح ملاصدرا این نبود که صرفاً اثری بنویسد. وی ۲ رساله به نامهای شواهد الربوبیه و الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکی دارد که شامل پنج مشهد است و مشهد پنجمش بحث سیاست و فلسفه سیاسی است. اما عموماً در دانشکدههای فلسفه و در حوزههای ما به این بیتوجهی شده است. استاد جوادی آملی تعبیر قشنگی دارند و فرمودند که ملاصدرا کشکول ننوشته است و حالا در بخش پنجم یک چیزی را اضافه کرده باشد. خیر! آن چهار مشهد قبلی همه مقدمهای است برای اینکه ما بگوییم که این نقش اجتماعی، فرهنگی سیاسی، اقتصادی و غیره چطور میشود و چگونه قابل ترسیم است.
وی گفت: ملاصدرا در کتاب اصنام الجاهلیه میخواهد یک بتهایی را بشکند که این کار تماماً اجتماعی است. در مقدمه کتاب دلابل خود را از نگارش کتاب نوشته است. ایشان در کتاب اجتماع و جامعه خود را جریان شناسی کرده و راهکار میدهد ما چطور از این مسیر عبور کنیم یا جامعه فراتر از این آسیبها بتواند حرکت بکند.
نظر شما